سلام بچه ها ببخشید که اینقدر طول کشید .من حتماً امروز یا فردا update مى کنم.

تبعیظات ظالمانه


¤ اگر مردی زن نگیرد « عاقل » است ولی اگر زنی شوهر نکند ، « بیخ ریش پدرش مانده » است.
¤ اگر مرد شبها تا صبح بیرون از منزل بماند ، « مهمانی » بوده است ولی اگر زن بعد از غروب آفتاب به منزل بیاد « ددر » رفته بوده و رفیق دارد .
¤ اگر مرد با خشونت صحبت کند « لحن مردانه »دارد و اگر زن با خشونت حرف بزند « بی ادب و دریده » است .
¤ اگر مرد ضعیف النفس و سهل انگار باشد « جوانمر » است ولی اگر زن بردبار و با گذشت باشد « بی عرضه و شلخته » است.
¤ اگر مرد ساعتها با کسی در گوشی صحبت کند « کسب اخبار » است و اگر زنی قدری حرف بزند
 « وراج »
است.
¤ اگر مرد در حضور دیگران به زنش محبت کند و او را ببوسد « مهربان و وفادار » است ولی اگر زن اینکار را بکند « بی حیا » است.
¤ اگر مرد پر خور باشد »خوش اشتهاء » است ولی اگر زن پر خور باشد « شکمو » است.
¤ اگر مرد چهل سال داشته باشد « جوان » است و اول چلچلیش ولی اگر زنی سی و پنج سال بیشتر داشته باشد « مادر فولاد زره » است.
¤ اگر مرد خراّج (ولخرج ) باشد « دست و دل باز است »  و اگر زنی خراّج از آب در بیاید « خانه خراب کن » است.
¤ اگر مرد خسیس باشد « مقتصد و صرفه جو » است و اگر زن بخیل باشد « گدا » است.
¤ اگر مرد موهایش سفید شده باشد « پخته و موقر » است ولی اگر زن موهایش قدری خاکستری باشد « عجوزه و پیر کفتار » است .
¤ اگر مرد کم حرف باشد « متین و سنگین » است ولی اگر زن کم حرف بزند « از خود راضی و اخمو » است.
¤ اگر مرد سبیل داشته باشد ولو هر قدر دراز و گنده و بد قواره « علامت مردانگی و زینت » است ولی  اگر زنی موئی در صورت داشته باشد « وای خدا بدور » نگو نگو .........!!!

هشت روز هفته


 شنبه ¤
مرد : امروز ناهار چی داریم؟
زن : ببین ، امروز قراره من و زری با هم بریم «فال قهوه روسی یخ زده» بگیریم . میگیند خیلی جالبه ، همه چی رو درست میگه . به خواهر شوهر زری گفته « شوهرت برات یه انگشتر بزرگ میخره » خیلی جالبه نه ؟ سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیا.

یکشنبه ¤
مرد : عزیزم ، امروز ناهار چی داریم؟
زن : ببین ، امروز قراره من و زری بریم برای کلاسهای «روش خوداتکایی بر اعتماد به نفس» ثبت نام کنیم . هم خیلی جالبه ، هم اثرات خوبی در زندگی زناشوئی داره . تا برگردم دیر شده . سر راه یه چیزی از بیرون بگیر و بیا.

دوشنبه ¤
مرد : عزیزم ، امروز ناهار چی داریم؟
زن : ببین امروز قراره من و زری با هم بریم «شو»ی «ظروف عتیقه» . میگن خیلی جالبه، ممکنه طول بکشه، سر راه یه چیزی از بیرون بگیر و بیار.

سه شنبه ¤
مرد : عزیزم ، امروز ناهار چی داریم؟
زن : ببین امروز قراره من و زری با هم بریم برای لباس مامانم که برای عروسی خواهر زری میخواد بدوزه دگمه انتخاب کنیم . تو که می دونی فامیل مامانم اینا (!) چه قدر روی دگمه لباس حساس هستند . ممکنه طول بکشه . سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیا.

چهارشنبه ¤
مرد : عزیزم ، امروز ناهار چی داریم؟
زن : ببین ، امروز قراره من و زری بریم برای کلاس «بدنسازی» و «آموزش ترومپت» ثبت نام کنیم . همسایه زری رفته ، میگه خیلی جالبه . ترمپت هم میگند خیلی کلاس داره ، مگه نه؟ ممکنه طول بکشه چون جلسه اوله ، سر راه یه چیزی از بیرون بگیر و بیار.

پنجشنبه ¤
مرد : عزیزم ، امروز ناهار چی داریم؟
زن : ببین ، امروز قراره من و زری بریم با هم خونه همسایه خاله زری که تازه از کانادا اومده . میخوایم شرایط اقامت را ازش بپرسیم ، من واقعا" از این زندگی خسته شدم . چیه همه ش مثل کلفتها کنج خونه ! به هر حال چون ممکنه طول بکشه ، سر راه یه چیزی از بیرون بگیر و بیا.

جمعه ¤
مرد : عزیزم ، امروز ناهار چی داریم؟
زن : ببینم ، تو واقعا" خجالت نمی کشی؟ یعنی من یه روز تعطیل هم حق استراحت ندارم ، واقعا" نمی دونم به شما مردهای ایرانی چی باید گفت؟ نه واقعا" این خیلی توقع بزرگیه که انتظار داشته باشم فقط هفته ای یه بار شوهرم من رو برای ناهار ببره بیرون ؟